تصمیم گیریِ درست، در هر زمینه‌ای اعم از زندگی عاطفی تا کاری، یکی از چالش برانگیزترین فعالیت‌های بشری است. در کنار محدودیت‌هایی که ریشه در طبیعت انسانی ما دارند، عدم دسترسی به داده‌ها و اطلاعات، کمبود و پراکندگی آنها، همچنین عدم مهارت در تحلیل داده‌ها و تبدیل آنها به دانش نیز به این محدودیت بیشتر دامن زده و منجر به تشدید خطاها د‌ر تصمیم‌گیری می‌شوند.

تصمیم نهایی را چه کسی می‌گیرد؟

تصمیم‌گیری انواع مختلفی دارد و در متون و مقالات متنوع از ابعاد مختلفی برای طبقه‌بندی انواع تصمیم‍‌گیری، استفاده می‌شود. برای مثال می‌توان تصمیم‌گیری را بر اساس نقش تصمیم‌گیرنده، فرد تصمیم گیرنده، فرایند تصمیم‌گیری یا انتخاب‌های پیش روی تصمیم گیرنده، طبقه‌بندی ‌کرد.
مدرسه کسب و کار وارتون در کتاب Wharton on Making Decisions، تصمیم‌گیری را بر اساس “نقش تصمیم گیرنده” مورد توجه قرار می‌دهد و بر این اساس انواع آن را در چهار دسته قرار می‌دهد:

  • تصمیم‌های فردی (Individual Decision Making)
  • تصمیم‌های مدیریتی (Managerial Decisions)
  • تصمیم‌های مذاکره‌ای (Negotiation Decisions)
  • تصمیم‌های اجتماعی (Societal Decisions)

از میان این چهار نوع، آنچه در این نوشته مد نظر است، تصمیم‌های مدیریتی است. مدیران با توجه به شرایط کاری‌شان مجبور هستند تصمیم‌های سختی بگیرند و البته سخت‌ترین تصمیم‌ها در ناحیه خاکستری اتفاق می‌افتند.
تصمیم گیری
اما شرایط همیشه این مقدار سخت و پیچیده نیست، به مدد تکنولوژی و ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات و تحلیل آنها، فرایند تصمیم‌گیری این روزها کمی راحت‌تر شده است، ما در پست‌های بعدی بلاگ و کانال دیدئو به معرفی این ابزارها خواهیم پرداخت.
علی رغم وجود چنین ابزارها برای تصمیم‌گیری بهتر، گاهی به جای تکیه بر داده‌ها، تحلیل آنها و خرد جمعی اعضای تیم/ سازمان، تصمیمات نهایی در سازمان/ تیم، تحت تاثیر تجربه کاری و موقعیت‌ شغلی برخی از نیروهای سازمان سمت و سوی نامطلوبی هدایت می‌شوند.

تصمیم
Andrew McAfee

Andrew McAfee، که در رشتۀ DBA تحصیل کرده و در زمینۀ تاثیر تکنولوژی‌های دیجیتال بر کسب‌و‌کارها در مدرسۀ کسب‌و‌کار هاروارد به پژوهش و مطالعه مشغول است. او اولین بار کلمۀ Hippo را در سال 2012، در مقاله‌ای تحت عنوانِ Big Data: The Management Revolution در مدرسه کسب‌و‌کار هاروارد مطرح کرد.
تصمیم گیری
اگرچه Hippo در لاتین به معنای اسب آبی است اما Andrew از این کلمه به عنوان استعاره‌ای از افراد با تجربه و صاحب منصبان سازمان‌ها و کسانی که دستمزدهای بالایی دارند، استفاده کرد.
او در مقاله‌اش آورده است که  Hippo در واقع کوتاه شدۀ عبارت The highest-paid person’s opinion است. و اشاره به این واقعیت ناخوشایند دارد که زمانی که خرید، جمع‌آوری، تحلیل و کسب بینش نسبت به داده‌های دیجیتال کار پر هزینه‌ای می‌شود، سازمان‌ها تمایل دارند پروسه تصمیم‌گیری را به افرادی محوّل کنند که جایگاه، مقام، تجربه و سابقه کاری بیشتری نسبت به سایرین دارند.
حتی اگر این تصمیمات براساس داده‌ها و تحلیل آن افراد هم باشد، بهتر است از نسبت زمانی که آنها به شهود و حدس و گمان یا همان “gut feelings” روی می‌آورند، اما نباید از این واقعیت غافل شد که مغز همۀ ما انسان‌ها به دلیل محدودیت‌های طبیعی که دارد، بدون شک در تصمیم‌گیری دچار خطا می‌شود.
اگر تمایل دارید با خطاهای تصمیم‌گیری و محدودیت‌های شناختی بشر، بیشتر آشنا شوید، مقالات و کتاب‌های دانیل کانمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2002، را مطالعه کنید.
تصمیم گیری
 
بنابراین، علاوه بر اینکه افراد یک سازمان/ تیم باید با مهارت‌های تصمیم‌گیری و محدودیت‌های شناختی مغز آشنا باشند، باید این واقعیت را هم قبول کنند که دیگر زمان آن گذشته که فقط به افراد با تجربۀ سازمان اتکا کرد. و باید از ابزارهای دیجیتال برای جمع‎آوری و تحلیل و نتیجه‌گیری در تصمیمات مهم زندگی اعم از شخصی تا شغلی نیز استفاده کرد.
ما در پست‌های بعدی بلاگ و کانال تلگرام دیدئو به تدریج این ابزارها را معرفی خواهیم کرد.

برای کسب اطلاعات بیشتر و آشنایی با دیدئو با ما در تماس باشید ?
ایمیل دیدئو  دیدئو اینستاگرام

Related Post